جدول جو
جدول جو

معنی سخن چینی - جستجوی لغت در جدول جو

سخن چینی
خبرکشی، نمامی، دوبه هم زنی
تصویری از سخن چینی
تصویر سخن چینی
فرهنگ فارسی عمید
سخن چینی(سُ خَ)
نمّامی. خبرکشی:
سخن چینی از کس نیاموختیم
ز عیب کسان دیده بردوختیم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
سخن چینی
عمل و کیفیت سخن چین نمامی خبر کشی
تصویری از سخن چینی
تصویر سخن چینی
فرهنگ لغت هوشیار
سخن چینی
دوبه هم زنی، سعایت، غمز، خبرکشی، نمامی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخن چین
تصویر سخن چین
کسی که سخن یا سرّ کسی را به دیگری بگوید و دوبه هم زنی کند، خبرکش، نمّام، برای مثال میان دو تن جنگ چون آتش است / سخن چین بدبخت هیزم کش است (سعدی۱ - ۱۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخن دانی
تصویر سخن دانی
سخن دان بودن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ اَ)
آنکه در میان سخن سعایت کند. (آنندراج). غمّاز. واشی. دوبهم زن. نمام. ساعی:
گفته اش سربسر دروغ بود
او سخن چین چو آسموغ بود.
طیان.
سدیگر سخن چین و دورویه مرد
بکوشد برانگیزد از آب گرد.
فردوسی.
سخن چین و بیدانش و چاره گر
نباید که یابند پیشت گذر.
فردوسی.
مده نزد خود راه بدگوی را
نه مرد سخن چین دوروی را.
اسدی.
هر که گوش به قول سخن چین و نمام دارد و بر آن وفق نماید رنجها بیند. (سندبادنامه ص 338).
میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزم کش است.
سعدی.
سخن چین کند تازه جنگ قدیم
بخشم آورد نیکمرد سلیم.
سعدی.
از سخن چینان ملالتها پدید آمد ولی
گر میان همنشینان ناسزائی رفت رفت.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(سُ خَ)
نطق کردن در مجمعی. عمل سخن ران. کنفرانس. نطق
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ گُ سَسْ تَ / تِ)
مخفف سخن چین:
کیسۀ راز را بعقل بدوز
تا نباشی سخن چن و غماز.
ناصرخسرو.
رجوع به سخن چین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخن چین
تصویر سخن چین
نمام، دو بهمزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخنه چینی
تصویر رخنه چینی
کاغذ باطل بنگرید به کاغذ باطل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگچینی
تصویر سنگچینی
محصور کردن محلی با سنگهای درشت و خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن چین
تصویر سخن چین
خبربر، جاسوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخن چین
تصویر سخن چین
جاسوس
فرهنگ واژه فارسی سره
خبرآور، خبرکش، دوبه هم زن، غماز، نمام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سعایت کردن، دوبه هم زدن، خبرکشی کردن، نمامی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد